۱۳۸۹ خرداد ۳۰, یکشنبه

مرد نادیده زمانه


علی شریعتی با نام اصلی علی مزینانی- نویسنده، جامعه‌شناس، تاریخ‌شناس و پژوهشگر دینی در سوم آذر سال ۱۳۱۲ در روستای کوچک و کویری کاهک از توابع مزینان در نزدیکی سبزوار زاده شد.
پدرش محمد تقی شریعتی، موسس کانون نشر حقایق اسلام و مادرش زهرا امینی، زنی روستایی متواضع و حساس بود. شریعتی تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان ابن یمین در مشهد در سال ۱۳۱۹ آغاز کرد و به دنبال آن در سال ۱۳۲۵ وارد دبیرستان فردوسی مشهد شد. او پس از اتمام سیکل اول دبیرستان در سن شانزده سالگی؛ با هدف ادامه تحصیل وارد دانشسرای مقدماتی شد. . در تاریخ ۲۴ تیر سال ۱۳۳۷ با پوران شریعت‌رضوی همکلاسیش ازدواج کرد. فرزندان شریعتی عبارتند از : احسان، سوسن، سارا و مونا .
شریعتی تحصیلات دانشگاهی خود را در مشهد گذراند و تحصیلات عالی خود را در مقطع دکتری در سال ۱۳۴۱ در فرانسه و در رشته ادبیات ادامه داد. در اوت ۱۹۶۲، شریعتی با توجه به قدرت فکری و قلمی‌اش، بعنوان سردبیر روزنامه فارسی‌زبان جدیدالانتشار ایرانی در اروپا یعنی «ایران آزاد» انتخاب شد. اولین شماره این نشریه در ۱۵ نوامبر ۱۹۶۲ منتشر گردید. این نشریه دیدگاه‌های روشنفکران ایرانی خارج و نیز واقعیتهای مبارزات مردم ایران را منعکس می‌کرد. شریعتی بارها تاكید كرد كه در اسلام بجای روحانی عالم دینی وجود دارد:«من، روحانیت را با علمای اسلامی یكی نمی‌گیرم، بلكه متضاد می‌بینم. مهندس بازرگان درباره ریشه‌های اختلاف شریعتی و روحانیت می‌نویسد:«روحانیت در همه ادیان و ادوار به دو دلیل با امثال دكتر شریعتی‌ها ناسازگاری دارد. یكی اینكه تجدد و نوآوری را منافی با اصالت و استحكام دین دانسته، می‌ترسند در مبانی و معتقدات مردم كه تا حدود زیادی بر تشریفات و تحجر و سنت‌ها و افكار كهن تكیه دارد، تزلزل حاصل شود و دلیل مهمترشان این است كه اصلا نمی‌خواهند هیچ فردی كه خارج از صنف و كسوت مقدس است وارد قلمروی واسطگی بین خدا و خلق خدا شود.» این رویه شریعتی منجر به موضعگیری روحانیون بر علیه او شد. با انتشار این فتاوی رسمی، حسینیه ارشاد در آبان ۱۳۵۱ تعطیل گردید. پس از تعطیلی ارشاد، فتاوی مذهبی علیه ارشاد و شریعتی به شدت گسترش یافت. شریعتی نهایتا به‌دلیل دستگیری پدرش، در تیرماه ۱۳۵۲ خود را تسلیم كرد و زندانی شد. صدور فتواها علیه شریعتی تا پس از مرگ وی ادامه داشت لیكن مرتضی مطهری در نامه‌ای در آستانه انقلاب اسلامی به روح الله خمینی می‌نویسد: كوچك‌ترین گناه این مرد بدنام كردن روحانیت است. او همكاری روحانیت با دستگاه‌های ظلم و جور علیه توده مردم را به صورت یك اصل كلی اجتماعی درآورد و مدعی شد كه ملك و مالك و ملا و به تعبیر دیگر تیغ و طلا و تسبیح همیشه در كنار هم بوده و یك مقصد داشته‌اند. شریعتی از آبان ماه ۱۳۵۱ تا تیر ماه ۱۳۵۲ به زندگی مخفی خود روی آورد و از تعطیلی حسینیه ارشاد به بعد، متن سخنرانی‌های شریعتی با اسم مستعار به چاپ می‌رسید. در تیر ماه ۱۳۵۲، علی شریعتی در نیمه شب به خانه‌اش مراجعه کرد و دو روز بعد به شهربانی مراجعه کرد و خودش را معرفی کرد. بعد از آن روز به مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت. وی در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در حالیکه سه هفته از سفرش به انگلستان می‌گذشت، در ساوتهمپتون از دنیا رفت. دلیل رسمی مرگ وی حمله قلبی اعلام شد. شریعتی وصیت کرده بود که وی را در حسینیهٔ ارشاد دفن کنند، ولی در قبرستانی کنار آرامگاه حضرت زینب(س)، در شهر دمشق به خاک سپرده‌شد. شریعتی یکی از متفکران مسلمان بود و در عین حال، رویکردی نقادانه نسبت به برخی از باورهای مذهبی داشت. او به‌طور خاص، تشیع صفوی را مظهر سنت مسخ شده می‌داند و آن را توام با اسارت‌پذیری، خرافه، تقلید و جبرگرایی معرفی می‌کرد. وی همچنین از نگاه سطحی به مدرنیته نیز انتقاد می‌کرد و معتقد بود که راه پیشرفت و ترقی ملت‌های شرقی، متفاوت از راهی است که غرب پیموده‌است. البته استفاده آگاهانه از تجربیات مدرنیته در غرب، مورد پذیرش شریعتی قرار داشت. جمله ای موسوم به او است که می گوید : وقتی زور، ردای تقوا به تن می کند، بزرگترین فاجعه تاریخ به بار می‌آید. در پایان باید گفت که حوادث بعد از انتخابات 1388 هم دامن آقای دکتر را گرفت منجمله ربوده شدن تندیس «شريعتي» در پارک شريعتي و ندادن مجوز برای برپایی سی و سومین سالگرد او . یادش گرامی .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر